گاهی اوقات شاهد این هستیم که دو فرد با دانش و مهارت های مشابه که دارای تخصصهای یکسانی هستند، اما یکی از آنان درآمد و تأثیرگذاری بسیار بیشتری نسبت به دیگری دارد، در حالی که دیگری تقلا میکند. چه تفاوتی بین این دو وجود دارد و چگونه میتوانیم تخصص خود را به منبع درآمد تبدیل کنیم.
میخواهم به فرمولی اشاره کنم به نام “تام”. در این فرمول، حرف “ت” به معنای تبیین است، به معنای توضیح و شرح دادن. این مفهوم به ما میگوید که اگر دانش، مهارت و تخصصی را در اختیار داریم، ابتدا باید به طور دقیق توضیح دهیم که چه ارزشی برای دیگران ایجاد میکنیم. باید بفهمیم که چه مشکلی را برای کدام گروه از مردم حل میکنیم و چگونه در تفاوتهایمان با سایر رقبا برتری داریم.
ما باید بتوانیم به خوبی تبیین کنیم که تخصص و دانش ما چگونه میتواند به ارزش افزوده و فواید قابل توجهی برای مخاطبانمان منجر شود. این شامل توضیح وضعیت فعلی، مزایا، فواید و نتایج قابل انتظار است. هدف ما در این مرحله این است که ارزش پیشنهادی ما را به طور روشن و قابل فهمی به دیگران منتقل کنیم.
بنابراین، برای تبیین درست تخصص و تواناییهای خود، باید به دقت و جزئیات مشخص کنیم که در چه زمینهای فعالیت میکنیم، کدام مشکلات را حل میکنیم، چه ارزش افزودهای ایجاد میکنیم و چگونه از سایر رقبا متمایز هستیم.
آیا متوجه شدهاید که برخی افراد در بازار ادعا میکنند که آنها کوچ هستند و توانایی حل مشکلات همه را دارند؟ به مقابله با آن، یک گروه دیگر میآیند و ادعا میکنند که آنها مشاوران املاک تخصصی در حوزه کسب و کار هستند. به نظر شما این دو ادعا چقدر تفاوت دارند؟
در فرمول “تام”، الف به معنای ارتباط و اطلاعرسانی است. راههایی را برای بازاریابی و آگاهیدهی به بازار هدف را بررسی میکند. در این بخش، میتوان از روشهای سنتی مانند شبکهسازی و ارجاعات سخنرانی استفاده کرد. همچنین روشهای نوینی مانند اینترنت، شبکههای اجتماعی و بهینهسازی موتورهای جستجو نیز مورد استفاده قرار میگیرند.
و سومین حرف “میم” به معنای متقاعدسازی است. آیا میتوانید در صورتی که کسی علاقهمند است با شما کار کند یا از شما خرید کند، از تکنیکهای روانشناسی استفاده کنید تا به طور صادقانه و اخلاقی، فرد را متقاعد کنید که اقدام کند؟
فرمول تام رو در نظر بگیرید؛ شما در کدام مرحله باید بیشتر روی خودتان کار کنید؟